هم اکنون عضو شبکه تلگرام رجانیوز شوید
شنبه، 15 آذر 1404
ساعت 11:31
به روز شده در :

 

 

 

رجانیوز را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

 

جمعه 22 ارديبهشت 1396 ساعت 10:33
جمعه 22 ارديبهشت 1396 10:27 ساعت
2017-5-12 10:33:25
شناسه خبر : 270741
سال‌هاست که عده‌ای با رویکرد حداقلی به آموزه انتظار و تفکیک تفکر انقلابی از آموزه انتظار سوراخ دعا را گم کرده و بر طبل «جداسازی انتظار از تفاسیر سیاسی» کوبیدند؛ بی‌آنکه بدانیم – البته بعضی‌ها قطعا می‌دانستند – که یکی از بزرگترین امتیازات انتظار را با دست خودمان دفن می‌کنیم. این دگردیسی در رویکرد به آموزه انتظار نباید به عادت جوامع علمی ما مبدل گردد. پرسش این است؛‌ چرا نقش «ملموس»، «عینی» و «تردیدناپذیر» انتظار موعود مورد توجه نخبگان و اندیشمندان اجتماعی قرار نمی‌گیرد؟
سال‌هاست که عده‌ای با رویکرد حداقلی به آموزه انتظار و تفکیک تفکر انقلابی از آموزه انتظار سوراخ دعا را گم کرده و بر طبل «جداسازی انتظار از تفاسیر سیاسی» کوبیدند؛ بی‌آنکه بدانیم – البته بعضی‌ها قطعا می‌دانستند – که یکی از بزرگترین امتیازات انتظار را با دست خودمان دفن می‌کنیم. این دگردیسی در رویکرد به آموزه انتظار نباید به عادت جوامع علمی ما مبدل گردد. پرسش این است؛‌ چرا نقش «ملموس»، «عینی» و «تردیدناپذیر» انتظار موعود مورد توجه نخبگان و اندیشمندان اجتماعی قرار نمی‌گیرد؟

 گروه معارف - رجانیوز*: سال‌هاست که عده‌ای با رویکرد حداقلی به آموزه انتظار و تفکیک تفکر انقلابی از آموزه انتظار سوراخ دعا را گم کرده و بر طبل «جداسازی انتظار از تفاسیر سیاسی» کوبیدند؛ بی‌آنکه بدانیم – البته بعضی‌ها قطعا می‌دانستند – که یکی از بزرگترین امتیازات انتظار را با دست خودمان دفن می‌کنیم. این دگردیسی در رویکرد به آموزه انتظار نباید به عادت جوامع علمی ما مبدل گردد. پرسش این است؛‌ چرا نقش «ملموس»، «عینی» و «تردیدناپذیر» انتظار موعود مورد توجه نخبگان و اندیشمندان اجتماعی قرار نمی‌گیرد؟

 

پیروزی انقلاب اسلامی و بازنمایی جریان‌های فکری در رویکرد به مقوله انتظار

 

برداشت «منفعلانه» و «انزواگرايانه» از مفهوم انتظار يكي از عوامل ركود و انفعال و انزواطلبی سياسي برخی از شيعيان می باشد. انتظار منفي و تعطيلي حكومت مشروع در مدت طولاني، در برهه ای بر انتظار صحیح، سایه افکنده بود، به نظر مي‌رسد تجربه تاريخي اين نگاه، شيعه را به اين ذهنيت رسانده بود كه تنها دو مدل حكومت وجود دارد، حكومت امام معصوم علیه‌السلام و حكومت امير ستمگر كه نمي‌تواند مشروع باشد.

 

حاکمیت تفکر «انجمن حجتیه‌ای» و تفسیر انتظار به «آمادگی فردی» در گستره تاریخ شیعی تا قبل پیروزی انقلاب اسلامی از مهم‌ترین شاخصه‌ها در رویکرد به آموزه مهدویت و گفتمان انتظار بوده است. یکی از مهم‌ترین پیامدهای انقلاب اسلامی؛ نقش آن در پیدایی و پایایی جریان فکری و شفاف‌سازی گفتمان‌های اجتماعی در عرصه اندیشه اسلامی است. بازشناسی این جریان‌های فکری در رویکرد به گفتمان انتظار بستر مناسبی برای فهم بهتر پرسش‌های بنیادین در این عرصه است. برای نمونه برخی نتوانستند میان انقلاب اسلامی و جامعه موعود مفروض ذهنی نسبت منطقی برقرار کنند بدین معنی که گویا آرمان‌شهر وصف شده در آیات و روایات آخرالزمانی را بی‌کم و کاست در سال‌های حیات جمهوری اسلامی جستجو می‌کردند به تعبیری آنان رسالت انقلاب را تحقق تام و تمام جامعه موعود و بهشت زمینی تصور کرده‌اند و حالا که چنین نشده ضمن رد تفکر انقلابی نگاه حداقلی به گفتمان انتظار را نشانه می‌گیرند و هرگونه تفسیری از انتظار که منجر به تشکیل حکومت یا زمینه‌سازی ظهور باشد را منکر می‌شوند.

 

و اما در مقابل جریانی با ترسیم رسالت منتظرانه برای انقلاب اسلامی و رویکردی تمدنی و کلان به انتظار؛ این انقلاب را زمینه‌ساز ظهور می‌دانند چنانچه مرحوم امام خمینی ره انقلاب مردم ایران را نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجّت ارواحنا فداه می‌داند.

 

افزودنی است که اقتدار جریان‌های فکری در رویکرد به مقوله انتظار تابع قلت و کثرت عددی نیست: اقتدار جریان‌های فکری مرهون سطح نفوذ و تأثیرگذاری آن در فضای فکری است. مهم‌ترین تفاوت جریان‌های فکری و جریان‌های سیاسی در همین نکته است. جریان‌های سیاسی تابع اکثریت و اقلیت عددی (وزن اجتماعی)اند، اما جریان‌های فکری تابع قوت استدلال، انسجام دورنی و همت نمایندگان‌شان‌اند، البته اندیشه‌هایی که در یارگیری و مخاطب‌یابی ناکام بمانند به جریان تبدیل نمی‌شوند.

 

تمدن‌گرایان مسلمان و تفسیری کلان و راهبردی از انتظار

 

جریان فکری که آموزه انتظار را کلان و راهبردی تفسیر می‌کند جریان «تمدن‌گرایان مسلمان» است. الگوسازی برای حرکت تکاملی جهان اسلام در گرو مفهوم‌سازی، نظریه‌پردازی و از همه مهم‌تر «مسئله‌آفرینی» در مقیاس تمدنی است. یعنی علاوه برآن‌که اندیشمندان این جریان در پی نوآوری، ابداع نظریه و خلق‌ پدیده فکری تازه هستند می‌کوشند جـامعه را نسبت بـه آن‌چه باید بدانند و اکنون صورت مسئله برای آن‌ها دانسته نیست آگاه نمایند در این ارتباط آن‌چه مهم است رابطة مسئله‌ها با نیازهای اولویت‌دار جهان اسلام اسـت؛ از این‌رو در ادبیات علمی این جریان فراوان بر تحقق «تمدن اسلامی» تأکید می‌شود. «توأمانی تمدن اسلامی و انتظار منجی» از نظرگاه تمدن‌گرایان به معنای گره‌زدن مباحث نظری با عرصه‌ عمل و عینیت‌های محیطی است.

 

نگرش نظام‌وار به معرفت دینی و تلقی منظومه‌ای از حیات بشری – یعنی تجزیه و تحلیل اجزای جامعه انسانی در نسبت با یکدیگر و تبیین کل جامعه به عنوان یک مجموعه پویا و هدفمند – یکی از مبادی تفکیک‌ناپذیر اندیشه تمدن‌گراست.

 

زیرا تنها در این جریان است که از «نظام معرفت دینی» و سپس از جنبش علمی برای «اسلامی‌سازی علوم» و امکان طراحی «الگوهای اسلامی» در عرصه‌های مختلف اجتماعی برای ساختن جامعه‌ای پیشرفته و توسعه‌پذیر بر طبق اصول و از ارزش‌های اسلامی سخن به میان می‌آید.  

 

از دید تمدن‌گرایان آموزه انتظار تقویت بنیادهای تمدن اسلامی را از رهگذر اهتمام به چهار سطح تحلیل مدنظر قرار می‌دهد: نخست، در سطح تحلیل فردی، این آموزه رفتار مسالمت‌آمیز هر مسلمان با دیگران براساس راستگویی، رأفت، احسان و اخلاق شایسته و رفتار مبتنی بر رضایت امام را ارج می‌نهد. دوم، در سطح تحلیل اجتماعی، بر تعامل جوامع مسلمان براساس مودّت و اخوت تأکید می‌کند و بر تحقق جامعه منتظر در عصر غیبت تأکید می‌ورزد. سوم، در سطح تحلیل سیاسی، بر ضرورت تعامل تعامل سیاسی دولت‌های مسلمان در راستای ستیز با جریان باطل پای ‌می‌فشرد. و چهارم، در سطح تحلیل فرهنگی، بر تبادل اندیشه‌ای میان خرده فرهنگ‌ها و مذاهب در جهان اسلام برای تحقق افق تمدنی واحد تلاش دارد.

 

تمدن‌گرایان از آن جهت که سهم بسزایی برای اراده انسان در حوادث زندگی فردی،‌ اجتماعی و تاریخ او قائل هستند تفسیری مبتنی بر فلسفه نظری تاریخ از آموزه انتظار منجی دارند. بنابر این دیدگاه حرکت انسان و تاریخ یک رفتار تخلف‌ناپذیر نیست بلکه انسان‌ها در سرنوشت حرکت اجتماعی و مسیر تاریخی خود تأثیرگذار بوده و ایفای نقش می‌کنند. البته سهم تأثیر این اراده‌ها یکسان نیست. بعضی از اراده‌ها، اراده‌های محوری در طول تاریخ می‌باشند. و بر کل حرکت تاریخی اثرگذار می‌باشند. برای مثال پیامبران اولوالعزم از یک سو و فراعنه تاریخ از سویی دیگر انسان‌هایی هستند که اراده آنان بر جریان تاریخ اثرگذار است. بنابراین برای خواست و اراده انسان در تحقق ظهور جایگاهی متفاوت از دیگران قائل هستند.

 

طبق این دیدگاه آموزه انتظار در دورنمای خود، چهار ویژگی مهم دارد: نخست، عدم اکتفا به واقعیت‌های موجود؛ دوم، وجود واقعیتی متعالی و برین در فراسوی افق و واقعیت‌های موجود؛ سوم، امکان حرکت انسان‌ها از واقعیت‌های موجود به سوی واقعیت برین؛ چهارم، تأکید بر تکاپو و جست‌وجوی انسان‌ها برای یافتن ابزارهایی که واقعیت موجود را به سوی آینده روشن سوق می‌دهد. در این نگرش، فاصله زمانی طی مسیر از وضع موجود به وضع آرمانی و مطلوب، چندان در خور اهمیت تلقی نمی‌شود.

 

مرحوم امام خمینی ره، شهید سید محمدباقر صدر،‌ شهید مطهری و مقام معظم رهبری از جمله اندیشمندانی هستند که رویکردی تمدنی به آموزه انتظار دارند.

 

مهم‌ترین شاخصه‌های رویکرد تمدن‌گرایی در مقوله انتظار موعود عبارت است از:

 

1.     پذیرش حکومت دینی در عصر غیبت و ضرورت تأسیس نهادهای مدنی برای عملیاتی کردن احکام و زمینه‌سازی ظهور مهدی موعود عج.

2.     ارائه عقلانیت دینی و روش‌ها و الگوهای کاربردی برای تحقق اصول و ارزش‌های دینی و مهدوی در عرصه حیات فردی و اجتماعی.

3.     نگرش نظام‌وار و تلقی جامع و مجموعه‌نگر به مقوله انتظار موعود.

4.     تأکید بر تحقق «تمدن نوین اسلامی» در راستای  زمینه‌سازی ظهور مهدی موعود.

 

تجددگرایان مسلمان و ترویج «انتظار سکولار»

 

تجددگرایان مسلمان به کسانی گفته می‌شود که ابعاد اجتماعی را از حوزة دین خارج کرده و به عقل عرفی واگذار می‌کنند نتیجه چنین رویکردی این است که شریعت نیز با تحلیل‌های برون‌دینی به مجموعه‌ ارزش‌های کلی انسانی و پاره‌ای الزامات تاریخی و اجتماعی بدل می‌گردد و بدین‌سان تنها ابعاد اخلاقی و عبادی در قلمرو دین باقی می‌ماند. تجددگرایان پیشرفت و سعادت بشر را در افق آینده تمدن مدرن انتظار می‌کشند، بنابراین توقع پی‌ریزی الگوهای رسیدن به «تمدن نوین اسلامی» از سوی آنان نابجاست.

 

تحقق «مدرنیته اسلامی» چشم‌انداز تمدنی این جریان است. تجددگرایان به بنیادهای مدرنیته باور دارند و عقل نقاد مدرن را سلاح خود در فهم سنت و دین قرار می‌دهند. تجددگرایی دینی واکنشی در برابر سکولارهای غرب‌گرای بی دین و سنت‌گرایی افراطی بوده است البته بنابر اعتقاد عده‌ای تجددگرایان دینی درصدد هستند، سنت دینی را با مدرنیته سازگار کنند. دین جامع نیست، بلکه کامل است و کمال آن نیز حداقلی است.

 

تجددگرایان مسلمان بر این عقیده‌اند که احکام اسلامی ابدی نیست. احکام اجتماعی اسلام مربوط به زمان پیامبر بوده و اسلام فقط یک سلسله اصول و ارزش‌های کلی را به عنوان اصول جاودانه ارائه داده است. آنان بعثت پیامبران را نه برای اصلاح و آبادانی دنیای انسان‌ها، که برای برخوردار ساختن آن‌ها از حیات طیبه اخروی می‌دانند. تجددگرایان حضور دین در عرصه‌های مختلف حیات بشری را موجب عرفی شدن آن می‌دانند. بنابر دیدگاه آنان دین صامت است و معرفت دینی چون تابع معارف بشری است، دچاز قبض و بسط می‌شود. معرفت دینی، نسبی و عصری است.

 

محمود محمد طه، فضل الرحمان، محمد عابد الجابری، محمد سعید العشماوی و عبدو فیلالی انصاری در جهان عرب و عبدالکریم سروش، محمد مجتهد شبستری و مصطفی ملکیان در ایران نمایندگان این جریان هستند.

 

مهم‌ترین شاخصه‌های این رویکرد به مقوله انتظار عبارتند از:

 

1.     پذیرش جایگاه انتظار موعود در ترسیم ارزش‌های ناظر به زندگی اجتماعی،‌ فرهنگی و سیاسی منتظِر.

2.     انکار مرجعیت دین،‌ آموزه مهدویت و گفتمان انتظار در تنظیم قوانین حاکم بر زندگی منتظِران و نهادهای جامعه.

3.     انتظار مهدی موعود ناظر به ابعاد اجتماعی نمی‌باشد و حضور عینی آموزه‌های دینی در عرصه حیات بشری سبب عرفی‌شدن آن می‌شود.

 

شریعت‌گرایان سنتی و ترویج «انتظار حداقلی»  

 

منظور ما از این جریان، دسته‌ای از عالمان و اندیشمندانی هستند که با غیرت‌ورزی و پای‌فشاری بر احکام و آیین‌های دینی، به مقابله و طرد فرهنگ و تمدن غرب پرداخته‌اند.

 

پاسداری از اصول و ارزش‌های دینی به عنوان مهم‌ترین تکلیف دینی و بهترین راه‌حل مسایل اجتماعی در وضعیت‌کنونی از مهم‌ترین شاخصه‌های این جریان است. آیین‌گرایی و تکلیف‌مداری از دیگر شاخصه‌های این جریان فکری است آنان معتقدند انسان‌ها هر کدام مستقلاً مخاطب تکالیف الاهی‌اند و جامعه یا مناسبات اجتماعی چیزی جز جمع همین تعاملات انسان‌ها یا یکدیگر نیست. آنان معتقدند دین برای اجرا نیازی به تأسیس نهادهای اجتماعی و مدنی جدید ندارد. به این جهت این جریان دخالتی فعال در شئون اداری و سیاسی جامعه ندارد و اعتقادی به پایه‌گذاری حکومت دینی ندارد.

 

«خلوص‌گرایی» و «التقاط‌‌‌ستیزی» یکی از حساسیت‌های اصلی این طیف است. از این‌رو آنان به بدعت‌ها و تبلیغات سوء اعتقادی توجه جدی دارند و نسبت به انحطاط اقتصادی و اجتماعی حساسیت کمتری نشان می‌دهند. تأکید بر خالص ماندن و ناب ماندن معارف و آموزه‌های وحیانی و مقابله با هرگونه ایده و اندیشه‌ای که زمینه التقاط و انحراف از معارف اصیل دینی را فراهم سازد. البته از دیدگاه آنان حفظ و حراست از «کیان مذهب» اولویت دارد و مسئله وحدت اسلامی و مصالح امت اسلامی مورد تأکید آنان نمی‌باشد.

 

«گذشته‌گرایی» نیز از شاخصه‌های مشترک این جریان است آنان عصر نبوی صلّی الله علیه و آله یا حیات مؤمنان اولیه را به عنوان مدینه فاضله بشری معرفی می‌کنند. شریعت‌گرایان، وضعیت آرمانی را بیشتر در نهادها و مناسبات اجتماعی گذشته می‌جویند و باوری به طراحی الگوهای اسلامی برای پیشرفت در میان آنان وجود ندارد، لذا پی‌ریزی «تمدن نوین اسلامی» از سوی آنان دنبال نمی‌شود و با مفاهیمی نظیر «مهندسی فرهنگی» و «مهندسی اجتماعی» نیز بیگانه هستند.

به نظر می‌رسد مهم‌ترین ویژگی جریان شریعت‌گرایی، جزء‌نگری و فقدان یک دیدگاه جامع و همه جانبه‌نگر در تحلیل آموزه مهدویت است. آن‌ها تنها از دریچة مسایل فقهی به جامعه می‌نگرند و در همین جنبه نیز غالباً به ابعاد فردی نظر دارند، حال آن‌که در سایة «جامع‌نگری» و «مجموعه‌نگری» است که به رسالت اجتماعی عالمان دینی در رویکرد تمدنی به آموزه مهدویت می‌توان دست یافت.

 

شریعت‌گرایی به رغم تأکید بر نصوص و حقایق وحیانی، از ارائه طرحی برای حضور اسلام در صحنه حیات جمعی بشر ناتوان است و در واقع، بقای دین را در عزلت و انزوای از سرنوشت جامعه و جهان پیرامون می‌جوید.

 

مهم‌ترین شاخصه رویکرد شریعت‌گرایان به گفتمان انتظار عبارت است از:

 

1.     انتظار موعود و منجی، صرفاً کارکردی فردی دارد. یعنی آنان از انتظار تفسیری فردگرایانه ارائه می‌دهند اساساً از دیدگاه آنان جامعه و مناسبات اجتماعی مخاطب انتظار نمی‌باشد.

2.     برای حفظ خلوص آموزه مهدویت و گفتمان انتظار آن‌را باید از ساحت امور اجتماعی دور نگه داشت.

3.     انتظار موعود و منجی به معنای داشتن الگوهای کاربردی برای تحقق اصول و ارزش‌‌ها در عرصه حیات اجتماعی نیست.

4.     عصر غیبت دوره اضطرار و استثنایی به حساب می‌آید و انتظار مهدی موعود عج به معنای تشکیل حکومت در عصر غیبت و زمینه‌سازی ظهور نمی‌باشد.

 

انتظار حداقلی، نتیجه مشترک رویکرد سکولار و شریعت‌گرایی سنتی

 

چنان‌چه گذشت تجددگرایان گفتمان انتظار را به حوزه خصوصی و حیات شخصی آدمی تقلیل می‌دهند به جهت «ناتوانی دین در حل معضلات اجتماعی» و شریعت‌گرایان نیز گفتمان انتظار را تکلیف فردی منتظران می‌دانند به جهت «خلوص‌گرایی» و دوری  از التقاط و انحراف بنابراین به رغم تفاوت آشکار مبانی تجددگرایی و شریعت‌گرایی،‌ مشابهت‌هایی در عملکرد آنان در عرصه اجتماعی دیده می‌شود،‌ «سکولاریسم عملی» برون‌داد واحد و نتیجه مشترک این دو رویکرد است.

 

آسیب‌های رواج «انتظار حداقلی» پیش از این‌ها و در مقاطع مختلف ظهور و بروز داشته، اما در این برهه، قطعاً این آسیب‌ها، مخرب‌تر و ویرانگرتر خواهد بود. «انفعال در برابر رویدادهای آخرالزمانی»، «استمرار تهدیدات نرم آموزه مهدویت»، «عدم مسئولیت‌پذیری»، «گوشه‌نشینی و در اندیشه‌ توشه‌ آخرت بودن»، «حاکمیت رویکرد سکولار در جامعه» و... پیامدهایی  است که ترویج «انتظار حداقلی» به دنبال خواهد داشت. مشروعیت بخشیدن به «انتظار حداقلی» همان مهیا شدن مقدماتِ شکل‌گیری یک جامعه‌ی سکولار است.

 

و البته شک نکنید که دستهای از ما، تعمداً به مهجوریت آموزه انتظار دامن زدهایم تا موج برآمده از آن، ‌دامنمان را نگیرد. گویی عمق راهبردی انتظار را از ترس اینکه تکلیفی را بارمان کند، پنهان می‌کنیم؟!

 

پیشتازی برخی از تفکرات در عرصه رویکرد زمینه‌ساز و تمدنی به مقوله انتظار منجی بهترین فرصتی است تا به خودمان بیاییم و نگاهمان را در رویکرد به این آموزه اصلاح کنیم. فقدان تصویر یا ترسیم کامل از دستگاه و نظام آرمانی جامعه شیعی می‌تواند در زمانی که گفتمان رقیب به شدت در حال اشباع جهان به تصویر و ترسیم‌سازی جامعه آرمانی خود است، ما را در یک حالت انفعالی فروبرد و از قدرت تهاجم فرهنگی به تدافع بکشاند و از فعال بودن به انفعال سوق بدهد.

 

برای نمونه صهیونیسم مسیحی (Christian Zionism) نهضتی است سیاسی، اجتماعی و الاهیاتی که با سه عنصر دینی یهودیت، مسیحیت و صهیونیسم گره خورده است. این نهضت امروزه بسیار مورد توجه قرار گرفته است. ریشة تاریخی این نهضت، به نهضت اصلاح دینی و ظهور «پروتستانیزم» برمی‌گردد. عمیقاً احساس می‌کند که در آستانه پایان تاریخ و آخرالزمان‌اند و تمام تلاش خود را برای تسریع در وقوع آنچه باید پیش از ظهور دربارة عیسی اتفاق بیفتد، انجام می‌دهند. بر اساس این باور، حضور یهودیان در فلسطین دریافتی پیش‌گویانه از آن چیزی است که کتاب مقدس در خصوص بازگشت عیسی و برپایی ملکوت الهی وعده داده است. تمام ریشه‌های الهیاتی جنبش صهیونیسم مسیحی در همین باور نهفته است و دقیقاً همین اعتقاد است که تبلیغ می‌کند: کانون همه پیش‌گویی‌های وحیانی (کتاب مقدس) دولت اسرائیل است.

 

برخی از فرقه‌های انجیلی (Evangelicals) نیز تشکیل دولت اسرائیل را نشانه ظهور عیسی می‌پندارند و معتقدند برای شتاب دادن به ظهور، بایستی دست صهیونیست‌ها را در قتل‌عام مسلمانان باز گذاشت. گروه‌هایی از مسیحیان حتی پیش از بنیان‌گذاری کشور اسرائیل، معتقد بودند شرط بازگشت حضرت عیسی علیه‌السلام در آخرالزمان این است که یهودیان به فلسطین برگردند.

 

افزودنی است که ضدیت با «عنصر ایرانی» نقش بسیار مهمی در ساخت منجی بشریت در برخی از فیلم‌های آخرالزمانی  بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1979م ایفا می‌کند. به عبارتی خط فرهنگی ترسیم منجی موعود باید مسیر خود را از طریق معارضه با تمدن ایرانی سامان می‌داد چرا که در ایران انقلابی براساس زمینه‌سازی ظهور و تفسیری جدید از انتظار موعود شکل گرفته است. طبیعی است نفی نجات‌بخش بودن آرمان‌های انقلابی نیز باید در این گونه فیلم‌ها حلاجی شود در این فیلم‌ها برتری فرهنگی غرب، منجی بودن انسان غربی و دوتایی «ما» و «دیگری» در آنها مشهود بوده مقابله گفتمانی با تاریخ و تمدن ایران، جانمایه فیلم بوده است.  برای نمونه در سال 2004، فیلم اسکندر ساخته می‌شود که جانمایه آن، تکرار حادثه تاریخی پایان جنگ‌های ایران و یونان با پیروزی اسکندر مقدونی است. در این فیلم، تعارض‌های مکرر خاطره جمعی غرب را نسبت به تمدن ایرانی می‌توان مشاهده کرد؛ چون ایرانیان را مکرراً در دیالوگ فیلم، بربر تلقی می‌کنند. این در حالی است که بربرها مشهور به بی‌تمدنی بودند و از این رو یونانی‌ها نباید آرزوی تسخیر سرزمین پارس را در فیلم «اسکندر» در سر می‌داشتند و حتی در دیالوگ فیلم نیز این تعارض قابل مشاهده است. جماعت ایرانی چه در داخل و چه در خارج به این فیلم واکنش مشهودی نشان نداد. زمانی که فیلم 300 در سال 2007 ساخته شد، توجه ایرانی‌ها به این نکته جلب شد که چرا ایرانی‌های مسلمان این‌چنین در فیلم لگدکوب شده‌اند؟

 

بیان نمونه‌هایی از این دست برای این مهم بود که رسالت سینمایی غرب تحمیل گونه‌ای نجات‌باوری مبتنی بر یک تفکر خاص است. باید افزود که سال‌هاست رقبای دینی ما نگرشی تمدنی به مقوله انتظار موعود دارند. به دیگر سخن رقبای دینی ما انتظار را به صرف آمادگی معنا نمی‌کنند و زمینه‌سازی ظهور مسیحا از جمله بن‌مایه‌های نگرش به مقوله انتظار در غرب است.

 

تفسیر تمدنی و راهبردی از انتظار راه برون رفت از آشوبستان روزگار جدید

 

دنیای امروز صحنه‌ای بسیار پیچیده با ظرافت‌ها و حساسیت‌های خاص آن است. در دنیای امروز از یک سو با جهانی ملتهب و توأم با تب و تاب‌های مختلف در اطراف و اکناف آن روبرو هستیم و از سوی دیگر شاهد بحران‌ها، ‌درگیری‌ها، جنگ‌ها و شورش‌ها ... می باشیم. از طرفی نیز شاهد تلاش نظریه‌پردازان و سیاستمدران برای کنترل و مهار این تغییرات،‌ بحران‌ها و نابسامانی‌های گوناگون می‌باشیم.

 

علی رغم پیشرفت‌های حیرت‌انگیز در عرصة علم و دانش هنوز اندیشمندان و سیاستمداران از روند شتابنده تغییرات جهانی عقب هستند و حداکثر با موضعی منفعلانه به دنبال کشف قانون‌مندی‌ها،‌ تجزیه و تحلیل حوادث و رویدادهای شتابنده هستند. در واقع یکی از مهم‌ترین مشکلات نظریه‌پردازان و سیاستمداران دنیای امروز،‌ ناتوانی از ارائه یک برنامه‌ریزی باثبات برای یک دنیای بحرانی است.

 

به راستی اندیشه نجات‌گرایانه مهدویت که بن‌مایه آن نجات‌باوری،‌ امید به آینده روشن،‌ عدالت و ... می‌باشد چه نقشی در برون‌رفت از این شرایط بحرانی دارد. گفتمان انتظار در دل خود چهار عنصر «چشم‌انداز»،‌ «وضعیت»، «طرح» و «الگو» را به دنبال دارد که البته پیش‌شرط مهم و شاید اصلی برای استفاده از آن درک جامع و روشن از آن می‌باشد.

 

 دانش‌واژه انتظار را اسلام سازش و فرومایگی، ‌اسلام مرفهین بی‌درد، اسلام التقاط و در یک کلمه «اسلام آمریکایی» تهدید می‌کند. انتظار فقط گزاره‌ای آخرالزمانی نیست و حتی صِرف آمادگی نیست بلکه آموزه‌ای بر هر روز منتظران در تمامی عرصه‌ها است.

 

*حجه الاسلام امیرمحسن عرفان، دکترای تاریخ و تمدن اسلامی



-